فطرس
ای که می پرسی نشان عشق چیست ؟! روزی اهل روستا تصمیم گرفتند برای باریدن باران دعا کنند در روز مقرر همه گرد امدند وفقط یک پسربچه با خودش چتر اورده بودوبه این میگویند اطمینان ایمان ایمان همچو کودکی است 1ساله که وقتی شما او را به هوا میاندازید میخندد چون میداند که شما او را خواهید گرفت امید هرشب به رختخواب میرویم بدون هیچ تضمینی برای اینکه فردا صبح از خواب بیدار میشویم با این وجود برای روز اینده کلی برنامه ریزی داریم پس اطمینان کنید به خداوند ایمان داشته باشید وهیچوقت ناامیدنشوید فطرس نام فرشته ای می باشد که بالهایش آتش گرفت وسوخت واین فرشته با تماس دادن بالهایش به قنداقه امام حسین(ع) شفا پیداکرد واما والا ترین عشق عشق به خداست خدایی که سر چشمه ی عشق است سرچشمه ی پاکی وجلال سرچشمه ی عزت و کمال علت عاشق ز علت ها جداست عشق اسطرلاب اسرار خداست پس همواره عاشق باش وعاشقیت پیشه کن دوستای گلم این روزا واقعا درگیرم تو رو جون هر کی که دوست دارین دعام کنید همتون رو دوست دارم آقادلم تنگه برات قربون اون صحن وصــرات پنجـــــره فـولادرضــــــادل منــــوجــلامیـــده پنجــــــره فولادآقـــــابراتــــه کربــــلامیـــــده قسم به اون کاسه های طلائیه سقاخونـت این دل سنگ منو هم به کاســــه ای بخــــر سلــــــطان علـــــی مـــــــوســــی الرضـــــا به گندمی که زائــــرا نظر کبوتـــــرات کنــــن هدیـــــه به مــــن فقیــــــرو بـــــی نوانمـــــا گـــــردحرم دویده ام منا ومـــروه دیـــــده ام هیچ کجابرای من صحن رضـــــانمی شــــود دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان ایا به دل دستور داد؟ میتوان ایا به دریا حکم کرد که دلت را بادی از ساحل مباد؟ موج را ایا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟ انکه دستور زبان عشق را بی گزاره در نهاد ما نهاد خوب میدانست تیغ تیز را در کف مستی نمیبایست داد (قیصر امین پور) روحش شاد ویادش گرامی باد
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست ....
عشق یعنی مهر بی چون و چرا ؛ عشق یعنی کوشش بی ادعا ....
عشق یعنی مهر بی اما اگر ؛ عشق یعنی رفتن با پای سر .....
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛ عشق یعنی جان من قربان اوست ....
عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛ حرفهای دل بدون گفتگو .....
عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛ عشق یعنی بوسه بی شهوتی .....
عشق ، یار مهربان زندگی ؛ بادبان و نردبان زندگی .....
عشق یعنی دشت گلکاری شده ؛ در کویری چشمه ای جاری شده .....
یک شقایق در میان دشت خار ؛ باور امکان با یک گل بهار .....
در خزانی برگریز و زرد و سخت ؛ عشق تاب آخرین برگ درخت .....
عشق یعنی روح را آراستن ؛ بی شمار افتادن و برخاستن .....
عشق یعنی زشتی زیبا شده ؛ عشق یعنی گنگی گویا شده .....
عشق یعنی مهربانی در عمل ؛ خلق کیفیت به زنبور عسل .....
عشق یعنی گل به جای خار باش ؛ پل به جای اینهمه دیوار باش .....
عشق یعنی یک نگاه آشنا ؛ دیدن افتادگان زیر پا .....
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده ؛ عشق یعنی ماهی راهی شده .....
عشق یعنی آهویی آرام و رام ؛ عشق صیادی بدون تیر و دام .....
عشق یعنی برگ روی ساقه ها ؛ عشق یعنی گل به روی شاخه ها .....
عشق یعنی از بدیها اجتناب ؛ بردن پروانه از لای کتاب .....
عشق یعنی .....................................................................................
.::باورم میشد همه این روزها مسافرن،
کاش زمان می ایستاد،کاش بازی تلخ
روزگار،بهارجوانیت رانمی گرفت::.
کاش!
روزگارهنگامی که اورامی برد،صدا میزد
تا...
کاش روزگارمی دانست،که من بی قلبم
نمی توانم زندگی کنم::.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |