فطرس
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه باید برم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مساله ای نیست تورامن زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوشتر از اینت ندانم وگرـ هر لحظه ـ رنگی تازه گیری، به غیر از زهر شیرینت نخواهم تو زهری زهر گرم گرم سینه سوزی تو شیرینی که شور هستی از توست شراب جام خورشیدی که جان را نشاط از تو ،غم از تو، مستی از توست به آسانی مرا از من ربودی درون کوره غم آزمودی دلت آخر به سر گردانیم سوخت نگاهم را به زیبایی گشودی بسی گفتن دل از عشق بر گیر! که:نیرنگ است و افسوس است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که او زهر است اما ...نوش داروست! چه غم دارم که این زهر تب آلود، تنم را در جدایی می گدازد از آن شادم که در هنگامه درد غمی شیرین دلم را می نوازد. اگر مرگم به نامردی نگیرد: مرا مهر تو در دل جاودانی است. وگر عمرم به ناکامی سر آید تورا دارم که مرگم زندگانی ست باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش ای دل اندر بند زلفش ازپریشانی منال مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار کار ملک است انکه تدبیر وتامل بایدش تکیه بر تقوی ودانش درطریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش سراپا اگر زرد و پژمرده ایم میگویی برای قلبت دامی پهن کرده ام تا دوباره عاشقت کنم عزیزکم تا به حال .....کسی اینگونه کلاغ هم نگرفته است من هرروز در تلاشم تا خاطرم بماند وتو هرشب دعا میکنی که فراموش کنی خاطراتمان چه بلا تکلیف اند... من کنار دیوار ودر این هبوط سرد غرق میشوم ودلم می خواهد تو را صدا کنم وبدانم هستی و میشنوی ومیبینی ومیدانی که من به زور وبه اجبار بدون تو نفس میکشم اینو دوست گلم زهرا جون نوشته امیدوارم ناراحت نشه که اینو تو سایتم نوشتم
عاقبت آلوده ی مردم شدم
آب می خواهم سرابم می دهند
عشق می خواهم عذابم می دهند
بعد از این با بی کسی خو می کنم
آنچه در دل داشتم رو می کنم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم
چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم
اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده ایم
گواهى بخواهید، اینک گواه
همین زخم هایى که نشمرده ایم!
دلى سر بلند و سرى سر به زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |