فطرس
وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها. مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره می کنم؛ باشد برای «روز مبادا». اما در صفحه های تقویم روزی به نام «روز مبادا» نیست. آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست. اما کسی چه می داند شاید امروز نیز روز مبادا باشد. وقتی تو نیستی نه هست های ما چونان که بایدند نه بایدها. هر روز بی تو روز مباداست. قیصر امین پور در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم یا چشم بپوش و از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این جام ترک خورده چه جای نگرانی ست من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟ دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟ آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟ تو ، خودت را هدیه ام کردی ، ولی من هم شعرهایم را که بی پرواست ، می دانی؟ هر چه می خواهیم – آری – از همین امروز از همین امروز ، مال ماست ، می دانی؟ گرچه من ، یک عمر همزاد عطش بودم روح تو ، هم – سایه دریاست می دانی؟ دوستت دارم- همین ! از نگاه ساکتم پیداست ، می دانی؟
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه باید برم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزد دل من مساله ای نیست تورامن زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوشتر از اینت ندانم وگرـ هر لحظه ـ رنگی تازه گیری، به غیر از زهر شیرینت نخواهم تو زهری زهر گرم گرم سینه سوزی تو شیرینی که شور هستی از توست شراب جام خورشیدی که جان را نشاط از تو ،غم از تو، مستی از توست به آسانی مرا از من ربودی درون کوره غم آزمودی دلت آخر به سر گردانیم سوخت نگاهم را به زیبایی گشودی بسی گفتن دل از عشق بر گیر! که:نیرنگ است و افسوس است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم که او زهر است اما ...نوش داروست! چه غم دارم که این زهر تب آلود، تنم را در جدایی می گدازد از آن شادم که در هنگامه درد غمی شیرین دلم را می نوازد. اگر مرگم به نامردی نگیرد: مرا مهر تو در دل جاودانی است. وگر عمرم به ناکامی سر آید تورا دارم که مرگم زندگانی ست
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |