سفارش تبلیغ
صبا ویژن


فطرس

دیدم او را دیدم او را ای دریغ

درنگاهش اشنایی مرده بود

در ته چشمــان درد انگیــز او

شعـله عشق و هوس افسـرده بود

زاده رویای مـن بود اینکـه رفت

نازنیـن من چنیـن بدخـو نبـود

اینکه خاموش از کنـار من گذشت

سایـه او بـود ، اما او نبـود ! ...

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/7/18ساعت 12:40 صبح توسط خوشمود نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ