شبي پرسيدمش با بي قراري كسي را غير من دوست داري دو چشمش اشك شد از شرم ساري ميان گريه هايش گفت اري
اصلا چه فرقي ميکند وقتي نباشي
بر روي پاهايم بمانم يا بيفتم
عشق من تنهام نذار
البته خداي ما مهربونتر از اوني هست كه تو رو واسه هميشه ازمون بگيره دوست دارم همين وبس
نوشتي اضطراب ناب عشق و همين اضطراب ناب بود كه تو رو از دست همه مون گرفت من دعا ميكنم كه يه روز كه حالت خوب شد و به هوش اومدي خودت اينا رو ببيني و ببيني كه اونايي كه واسشون اينهمه خدمت كردي از همه چيز و همه جا بيخبر مينويسن تسليت
واقعا متاسفم واسه اونايي که هنوز هيچي از تو و ارزشت نميدونن
اين حرفام واسه خود شيريني نيس واسه اون بي معرفته که بعد اينهمه به وبلاگت سر زد و اخرشم تسليت
مجال بي رحمانه اندك بود و واقعه سخت نامنتظرانه
دل بي قرار طاقت دوري نداره
كاش قلبم درد پنهاني نداشت
چهره ام هرگز پريشاني نداشت
كاش مي شد دفتر تقدير عشق
حرفي از يك روز باراني نداشت
كاش مي شد راه سخت عشق را
بي خطر پيمود و قرباني نداشت
كاش دوباره بر گردي و خودت وبلاگ رو بنويسي ما همه دلمون واست تنگ شده دعا ميكنيم هر چه زودتر برگردي عزيز دلم
....وقتي خواستم زندگي کنم، راهم را بستند.وقتي خواستم ستايش کنم، گفتند خرافات است.وقتي خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتي خواستم گريستن، گفتند دروغ است.وقتي خواستم خنديدن، گفتند ديوانه است.دنيا را نگه داريد، ميخواهم پياده شوم....در وبلاگم منتظرتان هستم...
سلام
خيلي قشنگ بود ايشالله هميشه موفق باشي