غم تنهايي اسيرت ميكنه تا بخواي بجنبي پيرت ميكنه
نه تو ديگر هستي ،نه نگاهي که در آن دلخوشي ام سبز شود
سايه ميداند که به دنبال نگاهت همچو ابر سر گردانم،
هيچ کس گمشده ام را نشناخت.......
تابش رايحه اي خبر آورد کسي در راه است،چشمي از درد دلم آگاه است.....
گريه کن براي قولي که بهش عمل نشد واسه مشکلاتي که بودش و هست و کم نشد گريه کن واسه همه واسه خودت براي من توي باروني ترين ثاتيه حرفاتو بزن گريه کن تا آينه شه باز اون چشاي روشنت واسه موندن لازمه فداي گريه کردنت....
واسه مشکلاتي که بودش و هست و کم نشد
گريه کن واسه همه واسه خودت براي من
توي باروني ترين ثاتيه حرفاتو بزن
گريه کن تا آينه شه باز اون چشاي روشنت
واسه موندن لازمه فداي گريه کردنت....