زندگي جاريست و ما نقاش آنيم
ادامه زيبايي ها باش حتي اگر به تلخي مجبورت كنند
چه غم دارم که اين زهر تب آلود،
تنم را در جدايي مي گدازد
از آن شادم که در هنگامه درد
غمي شيرين دلم را مي نوازد.
اگر مرگم به نامردي نگيرد:
مرا مهر تو در دل جاوداني است.
وگر عمرم به ناکامي سر آيد
تورا دارم که مرگم زندگاني ست
يک دم از خيال من
نميروي اي غزال من
دگر چه پرسي ز حال من
گر دو روزي دور گردون بر مراد ما نرفت
عاقبت يكسان نماند حال دوران غم مخور